سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
نگاهی به ترور مدیریت جهادی در ابعاد مختلف
اگر "مدیریت جهادی" فخریزادهها به دولت راه یابد...
فریدون عباسی، نماینده مجلس و از دانشمندان اتمی کشورمان به تازگی در بخشی از یک مصاحبه پیرامون شهید محسن فخریزاده، ضمن اشاره به شناخت چندین ساله خود از این شهید گفته است:
"ایشان به معنی واقعی کلمه مدیر جهادی بود. و اگر امثال او در دستگاههای دولتی زیاد بودند حالا همه مشکلات کشور حل شده بود."
به گزارش اعتمادآنلاین، او همچنین تصریح میکند: آقای فخریزاده انقلابی بود و انقلابی ماند. پاسدار بود و پاسدار انقلاب اسلامی، یعنی جایی که انقلاب اسلامی نیاز دارد برود برایش بجنگد، یک جا نیاز دارد که با گروههای افراطی و تروریست برخورد کند، یک جا عرصه علمیست و وارد این عرصه میشود. آقای فخریزاده مدرس فلسفه علم بود، در این زمینه محقق بود و مباحثاتی هم در رابطه با فلسفه علم با شهید علیمحمدی داشت و روزی که شهید علیمحمدی شهید شد، در حال رفتن به جلسه فلسفه علم با آقای فخریزاده بود.
در عین اینکه آقای فخریزاده یک فیزیکدان بود و تمرکز او روی موضوع هستهای بود، روی موضوعات دیگر هم کار میکرد؛ چون صنعتهستهای که فقط رادیواکتیویته نیست، فناوری هستهای همه چیز درون خود دارد؛ مکانیک، برق، متالوژی، شیمی و... و آقای فخریزاده قدرت این را پیدا کرده بود که مدیریت علمی بکند، کنترل پروژه بداند، تا حد زیادی مهندسی صنایع میدانست. روشهای مدیریت منابع انسانی میدانست. به نرمافزارهای کنترل پروژه مسلط بود. کارهای کامپیوتری را خیلی دقیق انجام میداد. بهتر از هر عالم و مدیری در کشور از کامپیوتر استفاده میکرد. برای برنامهریزیها از برنامههای کنترل پروژه استفاده میکرد و همیشه به روز بود.[1]
*یکی از ترسها و البته پروژههای اصلی جریانات چپ، انحرافی و دشمن خارجی طی 20 سال گذشته؛ "ترور مدیریت جهادی" در اضلاع مختلف آن بوده است.
منش و سلوکی که اگر حذف نشود و در جایجای عرصههای مسئولیتپذیر کشور و خاصّه در ستاد دولت حضور پیدا کند؛ بخش اعظم مشکلات کشور و مردم را در چشم برهمزدنی رفع میکند.
مدیریتی آنسان که در سلوک شهید فخری نیز دیده میشود کارنامه اجرایی دقیقی دارد، مدیریت و کنترل پروژه میداند، عرصه اجرایی را بیشتر از تریبون و توییتر میشناسد و راه حل مشکلات را نیز بلد است.
و اگر در هر عرصهای حضور داشته باشد؛ از آنجا که مشکلات را رفع خواهد کرد موجب کسادی بازار افراد فاقد کارنامه، گندمنمایان جو فروش و مدیران لب و دهانی نیز خواهد شد و این مسئله نه تنها به مذاق این افراد که البته به مذاق دشمن نیز خوش نیست.
زیرا دشمنان داخلی و خارجی ایران؛ وجود مشکلات را به مثابه شیشه عمر خود میدانند که اگر با نوشداروی مدیریت جهادی در فرایند رفع قرار گیرد مرگ اینان نیز فرا خواهد رسید.
بایستی بیان کرد دقیقا از همین روست که دشمن خارجی، چپها و جریانات انحرافی در ترور این سبک مدیریت و مدیران متشبّث به آن حتی حاضر به همپیالگی با یکدیگر نیز هستند!
***
نظر یک متهم فتنه 88 درباره انتخابات 1400:
مردم و بخش زیادی از فعالان سیاسی نسبت به اثربخشی صندوق رأی تردید دارند!
سعید شریعتی، از دستگیرشدگان فتنه 88 و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در بخشی از یک مصاحبه که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد، اظهار کرده است:
"ما در شرایطی هستیم که به دلایل مختلف نهفقط بخشهایی از مردم و حتی بخش زیادی از فعالان سیاسی هم نسبت به کارآیی و اثربخشی صندوق رای تردید دارند. ریشه این تردید به نوع عملکرد برگزارکنندگان انتخابات و شورای نگهبان در برگزاری یک انتخابات تراز مردمسالار و انتخابات سالم و آزاد برمیگردد. مسئله این است که مانع اصلی مشارکت مردم در انتخابات مسئله نظارت استصوابی در کشور است."
*باید دقت شود که صندوق رأی و انتخابات تنها زمانی برای چپهایی مثل آقای شریعتی واجد ارزش و احترام است که صرفا گزینه همینان از صندوق بیرون بیاید!
اما هنگامی که چنین نباشد و گزینههای این افراد از سوی مردم یا شورای نگهبان مورد قبول واقع نگیرند؛ شاهد خشونت یا تحریم انتخابات از سوی این افراد خواهیم بود.
این تفکر استبدادی البته خودش را هم ملزم به پاسخگویی از بابت کارنامه بد و مشحون از ناکارآمدی دولتی که خود بر مصدر امور رسانده است نیز نمیداند و مشخص نیست جهان این افراد از چه مختصاتی برخوردار است که نه بابت کارنامهشان احساس شرمساری دارند و نه تمایلی به استشفای وضع موجود از دالان انتخابات آینده.
لازم به تأکید است که همین قانون و همین شورای نگهبان طی 41 سال گذشته در ایران حضور داشته است و علت اینکه آقایان در آستانه سال چهل و یکم به نتیجه "بیتأثیری صندوق رأی" رسیدهاند نیز اینست که به زعم اینان قرار است کار ناتمام فتنه 88 در "فتنه اقتصادی" تمام شود...
نوشداروی این توطئه البته بیاعتنایی مردم به اغواگری این افراد و تلاش نهادهای متولی برای برگزاری یک انتخابات قانونی همچون رویههای همیشگی نظام جمهوری اسلامی است.
لازم به توضیح است که راهبرد اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 از یک دوگانه تبعیت میکند. آنالیز گامهای هسته سخت اصلاحات تاکنون نشان میدهد که آنها قصد دارند کاندیدای مورد نظر خود را به عرصه انتخابات معرفی کنند و اگر این کاندیدا مورد تأیید شورای نگهبان قرار نگیرد؛ دست به تحریم انتخابات خواهند زد و رفتار براندازانه انتخابات 98 را تکرار میکنند.
***
یک فعال چپ:
بعید نیست ترور دیگری هم رخ دهد!
ناصر هادیان، فعال چپ و از حامیان برجام در بخشی از مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه اعتماد اظهار کرده است: به نظر من بازگشت سریع، کامل و تمیز (با حسننیت) به برجام بهترین راهکار است. امروز نفع برخی گروههایی که من اسم آنها را (بازی بههمزن) spoiler گذاشتهام این است که برجام احیا نشود. این گروهها در تهران، واشنگتن، تلآویو، ریاض و ابوظبی هم هستند. اگر ما تعلل کنیم این گروهها به خصوص در خارج از کشور فرصت بر هم زدن بازی را پیدا میکنند.
او سپس در پاسخ به این سؤال که "ترور شهید محسن فخریزاده را هم بخشی از همین برنامه تخریب مسیر دیپلماسی میدانید؟ " میگوید: بله. این ترور هم دقیقا توسط مخالفان احیای برجام صورت گرفت و البته اصلا بعید نیست که تا تاریخ 20 ژانویه که دونالد ترامپ همچنان در قدرت است اتفاقی مشابه برای تحتالشعاع قرار دادن مسیر دیپلماسی تکرار شود! [2]
*اظهارات آقای هادیان به لحاظ تئوریک واجد ارزش خاصی نیستند زیرا صحیح نیستند و پاسخ این شبهات نیز بارها داده شده است.
چه اینکه اولا ترور دانشمندان هستهای ایران یک پرونده ضد امنیتی متعلق به 3 ضلع اسرائیل و آمریکا و انگلیس است و قبل از برجام وجود داشته و ثانیا این رسم زشت حامیان برجام است که بیدستاوردی و شکست این توافق بیمبنا را همواره به منتقدان آن ربط دادهاند و البته حاضر به پذیرش نقائص و ایراد بزرگ خود نیستند.
گویا آنها اصلا پذیرای این حقیقت نمیشوند که برجام حتی قبل از انعقاد نطفهاش که "توافق نهایی" نامیده میشد و پیش از توافق موقت ژنو در سال 92 نیز قرار نبود حاوی هیچ دستاورد خاصی برای مردم ایران باشد و البته شکست آن نیز به دلیل ماهیت دشمن و ماهیت انقلاب اسلامی یک سرشت محتوم و کاملا قابل پیشبینی بود.
پس واضح است که منتقدان و بازیبهمزنها! حتی اگر میخواستند هم نمیتوانستند این حد از بیدستاوردی را در سبد چنین توافقی بگذارند.
اما مسئلهای که در این میان جلب توجه میکند و البته به سخنان آقای هادیان هم مربوط میشود؛ سابقه شخص هادیان است.
رسانهها گزارش میدهند هادیان کسی است که زمانی در سنای آمریکا سخنرانی کرده و در این سخنرانی گفته: "دستور کار مذاکرات ایران و آمریکا باید جامع باشد و نه محدود. یعنی به هیچ وجه نفع ما در تعامل گزینشی با آمریکا نیست"!
کیان تاجبخش یکی از افراد دستگیر شده در فتنه 88 نیز در حاشیه اولین جلسه رسیدگی به اتهامات خود طی اظهاراتی از این فرد نام میبرد.
او در معرفی پروژه مذاکره و گفت و گوی نیمه پنهان میان ایران و آمریکا موسوم به "ردیف ۲" می گوید: «عوامل مستقیم فعال در پروژه "ردیف ۲" آقایان ناصر هادیان و هادی سمتی بودند که به سوئد و سوئیس میرفتند و جریانات دیگر یعنی احزاب سیاسی اصلاح طلب مانند حزب مشارکت نیز از طریق این افراد با نهادهای آمریکایی ارتباط برقرار میکردند و اشخاصی چون مصطفی تاجزاده و سعید حجاریان از طریق عوامل پروژه مذکور در قالب پروژههای تحقیقاتی و عملیاتی با بنیاد سوروس و دیگر موسسات فعال در عرصه انقلابهای رنگین ارتباط برقرار میکردند. [3]
اکنون و با دانستن این سابقه به نظر میرسد که بایستی نسبت به سخنان هادیان و مثلا نظر او پیرامون وقوع یک رخداد مشابه با ترور شهید فخریزاده حساستر بود.
منظور هادیان از اتفاقی مشابه با ترور شهید فخریزاده چه بوده است!؟
آیا پای نفوذی در میان است که میخواهد رخدادهای آینده را پیش از وقوع راهبری کند یا هادیان بیخبر از آنچه در اتاق فکرهای آمریکا و اسرائیل میگذرد چنین رخدادی را پیشبینی کرده است؟
و اینکه پروژه ناموفق برجام چرا تا این حد در نظر حامیانش مقدس است و به یک "معبد آهنین" بدل شده!؟ چه کسی قرار است از وجود این توافق بیدستاورد سود ببرد!؟
***
1_ https://etemadonline.com/content/450152
2_ http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/159609
3_ http://asremrooz.ir/vdcfjmdv.w6dmxagiiw.html